در مسابقه عکاسی از پدیده های فیزیکی که توسط بنیاد علمی آموزشی قلم چی برگزار شد عکس زیر به عنوان بهترین عکس انتخاب شد.
توضیح عکس: مرکز جرم بعضی اجسام مثل کره یا مکعب و... در مرکز آنها قرار دارد. ولی مرکز جرم بعضی از اجسام در خارج از آن جسم قرار دارد. در این آزمایش با استفاده از خلال دندان و چنگال تعادل را در راستای مرکز جرم چنگال ها که نوک خلال دندان است، به وجود آوردیم تا گشتاور دو طرف این نقطه با هم برابر شود.
این عکس را علیرضا ابوطالبی از بابلسر (سوم راهنمایی) برای ما به منظور شرکت در مسابقه عکاسی از پدیده های فیزیکی ارسال کرده است.
در نگاه اول این تصویر برای خیلی ها باور نکردنی است. در نگاه دوم هم همین طور آنقدر باور نکردنی است که خیلی ها از ما خواستند که یک جوری به ما ثابت کنید این عکس واقعی ست. این شد که ما از نفر اول این مسابقات خواستیم فیلم اجرای این آزمایش رو برای ما ارسال کنه. فیلم رو دانلود کنید و نظرتون رو راجع به اجرای دقیق این دانش آموز بنویسید.
منبع : www.kanoon.ir
برای دانلود فیلم انجام آزمایش اینجا کلیک کنید .
لینک دریافت نتایج :
http://92.242.195.162/ci_nzarsanji/index.php/nazar1393/nazar/nazar93
اگر تحمل و صبر پاسخگویی به پرسش های نظر سنجی را ندارید ، به لینک سریعتر مراجعه نمایید :
http://92.242.195.162/ci_sherkat/index.php/krn_mtf/fani_sakh/krn_93_gty/
همه دوستان موفق باشید .
کلیک کنید و در صفحه ی باز شده ی سیاه رنگ باز هم کلیک کنید ، هر چه ظاهر شده تقدیم به شما دوست گرامی
اگر شما مایلید که ضریب هوشی خود را با آزمون های استاندارد بسنجید ، می توانید در ادامه مطلب این کار (آزمون سنجش هوش (IQ Test)) را انجام دهید .
ادامه مطلب...
شاید برای شما هم جالب باشه که به برج میلاد سری بزنید و از فضاهاش دیدن کنید .
اگه میخواین همین حالا به این خواسته برسید ، می تونید تا حد مطلوبی بهش برسید ، فقط کافیه به ادامه مطلب مراجعه کنید و از اونجا ...
بازی تمرکز حواس (اگه تونستی 30 ثانیه این بازی رو انجام بدی تو نابغه هستی )
بازی ای که در اینجا ملاحظه میفرمایید به بازی تمرکز حواس شهرت دارد ، البته گفته میشود فقط نوابغ قادرند به مدت 30 ثانیه یا بیشتر این بازی را ادامه دهند و همچنین خلبانان نیروی هوایی آمریکا میتوانند بیش از یک دقیقه در این بازی استقامت نمایند.
شاید شما هم یک نابغه باشید و بتوانید رکورد خلبانهای آمریکایی را بشکنید.
این بازی به تمرکز حواس بسیار بالایی نیاز دارد.
اگر مایلید نبوغ و تمرکز حواس خودرا محک بزنند حتماً این بازی رو امتحان کنید .
ماوس را روی مربع قرمز نگه داشته و آن را حرکت دهید.
سعی کنید مربع قرمز رنگ با دیواره و مربع/مستطیل های آبی رنگ برخورد نکند
اگر بتوانید بیشتر از 30 ثانیه از برخورد جلوگیری کنید، به احتمال زیاد شما یک نابغه هستی
یزای رفتن به شروع بازی کلیک کنید :
ادامه مطلب...
این متن رو تو وبسایت ها و وبلاگ های مختلف خوندم ، خوشم اومد گفتم اینجام بذارم :
مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند
قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند
لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند
لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها
قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند
عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند
مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند
حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن به دنیا می آیند
تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است ؛
اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان...
متن از : منوچـــهر احتــــــرامـی
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یکدل سر دست برفشانی
دلم از تو چون نرنجد؟ که به وهم درنگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بَرِ آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجبست اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عُقبی ؟ بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بَدیل من بگیری
عوضِ تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حُسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی!
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانم بدهم به مژدگانی
بُت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون؟
اگر این قمر ببینی دگر آن سَمَر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
شعر از : استاد سخن سعدی
ز دو دیده خون فشانم ز غــمت شب جدایی
چــه کنم که هست اینها گـل باغ آشــــنایی
مــــژهها و چشم یارم به نظر چــــنان نـماید
که مـــیان سنبلــستان چرد آهــوی ختــایی
سر برگ گــل ندارم به چه رو روم به گــلشن
که شــــنیدهام ز گلها هـــمه بوی بیوفـایی
بکدام مذهبست این؟ بکدام ملتاست این؟
که کشند عاشقی را که تو عاشـقم چرایی
به طواف کــعبه رفتم به حــرم رهـــم ندادند
که تو در بـرون چه کردی که درون خانه آیی؟
به قـــمارخانه رفتم، هــــــمه پاکــــباز دیدم
چـو به صــومعه رســــیدم همه زاهد ریایی
در دیــر میزدم مــــــن، که نـــدا ز در درآمد
که درآ درآ عــــــراقی، که تو هم ازآن مــایی
شعر از : عراقی